اشاره: هرچند بنا به گزارش خبرگزاریها، پارلمان مصر اصلاح قانونی را تصويب كرد كه بر اساس آن عوامل نظام سابق اين كشور از نامزدی برای پست رياست جمهوری محروم میشوند و به احتمال بسیار، «عمر سلیمان» بر اساس این قانون، از کارزار انتخاباتی ریاستجمهوری مصر کنار گذاشته میشود. با این وصف، نوشتار زیر که به واکاوای علل و عوامل حضور وی در این انتخابات میپردازد، خواندنی است.
عمر سلیمان، در حافظهی مصریها چیزی جز یکی از ستونهای نظام برکنار شدهی حسنی مبارک نیست؛ مردی که نیروهای خارجی، سازمان نظامی و پیش از آن نیروهای امنیتی در لحظات واپسین انقلاب او را به عنوان راهحلی برای بقای نظام پیشنهاد کردند. او کسی است که در صفحهی تلویزیون ظاهر شد و کنارهگیری مبارک و واگذاری قدرت به شورای نظامی را با جملاتی کوتاه و با یک خطای فاحش دستوری اعلام کرد؛ آنجا که در جملهی «وَاللَّهُ الْمُوَفِّقُ وَالْمُسْتَعانُ» فاء در مُوَفِّقُ را به جای کسره با فتحه ادا کرد. آمریکاییها و پیش از آن اسرائیلیها که سیاستهای واشنگتن در قبال خاورمیانه را ترسیم میکنند، عمر سلیمان را بر دیگران ترجیح میدهند به همین خاطر از اعلام نامزدی وی برای پست ریاست جمهوری کاملاً استقبال کردند. همانطور که پیش از پیروزی انقلاب نیز آرزو میکردند وی بتواند وارث نظام مبارک شود. البته نه به خاطر مصر و مردم این کشور و امنیت آن؛ بلکه به خاطر منافع خود به ویژه که آنان مدتهاست سلیمان را میشناسند و دوستی صمیمانهی وی با شخصیتهای سیاسی و امنیتی آمریکا و اسرائیل برایشان محرز است؛ چه وی با تعدادی زیادی از آنان هم عصر بوده است.
خدمات ارزندهای که عمر سلیمان، به رژیم صهیونیستی ارائه داده است و ضرباتی که در مقابل به هیبت مصر وارد کرده است، نیاز به یادآوری ندارد؛ برای آنان بهتر است که این خدمات به طور مشخص در طی هزارهی جدید افزایش یابد و این کار تنها از طریق نامزدی وی برای پست ریاست جمهوری امکانپذیر است؛ آنهم پس از اینکه نشانههایی از موروثی کردن قدرت در خرد مبارک و خانوادهی او آشکار شد. طبیعتاً عمر سلیمان، میداند که سخنان مصطفی الفقی، رئیس کمیتهی مسائل خارجی پارلمان مصر کاملاً درست است؛ منظور اعتراف او در آغاز سال 2010 مبنی بر این که رئیسجمهور مصر باید از موافقت ایالات متحده و عدم اعتراض اسرائیل برخوردار باشد. سؤالی که در آغاز مطرح میشود این است که آیا این قانون تا امروز هم حکمفرماست؟ آیا موافقت واشنگتن با رئیسجمهور آیندهی مصر، همچنان ضروری به نظر میرسد؟ این تصمیمی است که به باور همگان در محافل اسرائیلی اتخاذ میشود.
قطعاً شورای نظامی نمیتواند موضع آمریکا را نادیده بگیرد؛ این چیزی است که در برههی پیش از انقلاب به ذهنش خطور نکرده بود. زیرا شورای نظامی جز با فشار مستقیم جامعه، عملکرد سیاسیاش را تغییر نداده است. ازجمله اینکه تا امروز در بسیاری از مسائل مربوط به ادارهی کشور موضع ثابتی داشته است. به دلیل اینکه همان نظام پیشین با تمام نمادهایش هستند که بر کشور حکم میرانند؛ این حضور نه تنها در سازمان نظامی و امنیتی بلکه در نهادهای مدنی نیز مشاهده میشود. حقیقتی که اخوان المسلمین پس از پیروزی در انتخابات به آن پی برد؛ چرا که حضور انبوه آنان در دو مجلس نمایندگان و مجلس شورا چیزی را تغییر نداده است و این امر باعث شد تا آنان در مسألهی مربوط به نامزدی برای ریاست جمهوری تجدید نظر کنند. به ویژه که ادارهی کشور هنوز با ارادهی رئیسجمهور صورت میگیرد و شخص رئیسجمهور بر بخش اعظم مسائل تسلط دارد. این مسأله به معنی تأیید نامزدی خیرت شاطر نیست؛ چرا که خود قابل بحث و جدل است و چه بسا راهکار دیگری بهتر مینمود. اما آنچه امروز برای ما اهمیت دارد، سؤالاتی پیرامون عمر سلیمان است و اینکه وی چگونه نامزد انتخابات شد و اجازهی حضور یافت و چه شانسی برای پیروزی دارد؟ در ابتدای امر، روشن میشود که دستگاه اطلاعات پشت سر نامزدی وی قرار دارد و همین دستگاه، مقدمات ضروری را برای او فراهم کرده است. این در حالی است که پی بردن به حقیقت موضع شورای نظامی نسبت به نامزدی وی دشوار است، اگر چه بسیاری به حمایت از وی تمایل دارند یا دست کم با او موافق هستند.
عبدالمنعم ابوالفتوح از یکی از نامزدها، حضور سلیمان، در عرصهی انتخابات را اهانت به شهداء توصیف کرده است؛ خیرت شاطر نیز گفته است که این امر به منزلهی بیحرمتی به مصر و مردم این کشور است. موضع هر دو نفر تا حد زیادی درست است، اما سؤال در خصوص ساز و کارهایی است که سلیمان در نامزدی خود به آنها تکیه کرده است یا کسانی که در این امر با وی موافقت کردهاند. قطعاً مسألهی محبوبیت وی در این زمینه، مطرح نیست؛ با اینکه میتوان گرایش بخشی از جامعهی مصر را به سمت رئیسجمهوری که بتواند امنیت و ثبات را محقق کند، درک کرد. امنیتی که در طول سال گذشته در کشور وجود نداشته است. طبعاً این مسأله در سایهی رویکردی سیاسی که میگوید وجود سلیمان در رأس قدرت با پارلمانی اسلامی شاید بتواند در حد خود راهحل معقولی باشد، قابل تأمل است. اما به هیچ وجه اینگونه نخواهد بود؛ چرا که بازگشت مردی با قریب به هشتاد سال سن به صحنهی سیاست اهانت به مصر و مردم این کشور است و چه بسا انقلاب دیگری را به دنبال داشته باشد؛ به علاوه ظاهراً هیچکس تصور نمیکند که وی بتواند در یک انتخابات سالم شانس برندهشدن، داشته باشد به ویژه برگزاری سالم انتخابات مجالس نمایندگان و شورا، امکان تقلب در نتایج انتخابات ریاست جمهوری از طرف بازماندههای نظام پیشین را که تا امروز بر صحنه بازی حاکمند، منتفی نمیکند.
هیچکس نمیتواند وجود نیروهای متعصب در کشوری متشکل از دو نهاد نظامی و امنیتی را نادیده بگیرد؛ امری که بر کشورهای کاملاً دموکراتیک هم صدق میکند؛ اما این موضع در ابعاد عمومی آن منوط به اجماع بر ساختارهای کشور و رویکردهای استراتژیک آن است. در مصر امروزی ناگزیر باید بین نیروهای اصلی برنده در انتخابات و بین ارتشی که نمیتوان آنرا به معنی تحتاللفظی کلمهی نماد نظام پیشین قلمداد کرد تفاهمی وجود داشته باشد حتی اگر عمر درازمدت نظام را تحتالشعاع قرار دهد؛ چنین تفاهمی آسیبی به انقلاب نمیرساند و چه بسا بتواند در تحقق اهداف آن در دستیابی به آزادی و ثبات سهیم باشد. اما اگر علاوه بر دستگاه اطلاعات، شورای نظامی هم بر نادیده انگاشتن ارادهی مردم و تحمیل رئیسجمهوری با تقلب و شیوههای متقلبانه اصرار داشته باشد و از ابزارهای موجود در کشور و بازوان عریض و طویل آن سوء استفاده کند، سرازیر شدن دوبارهی مردم به خیابانها اجتنابناپذیر خواهد بود و در رویارویی با شخصی معینی مانند عمر سلیمان راهی جز مقابله وجود نخواهد داشت، بها هرچه باشد.
نظرات